خاطرات آیت الله العظمی سید علی خامنه ای
نویسنده:
امیر قربانی
امتیاز دهید
این کتاب اولین کتاب درباره ی خاطرات آیت الله العظمی سید علی خامنه ای می باشد و از دو جهت مهم است:
1. این خاطرات بخش مهمی از تاریخ شفاهی انقلاب اسلامی ایران می باشد.
2. و از جهتی دیگر به خاطر اینکه این کتاب خاطرات یک رهبر اسلامی می باشد.
این کتاب خاطرات آیت الله العظمی سید علی خامنه ای از سال 1358 تا نیمه اول سال 1394 را شامل می شود.
1. این خاطرات بخش مهمی از تاریخ شفاهی انقلاب اسلامی ایران می باشد.
2. و از جهتی دیگر به خاطر اینکه این کتاب خاطرات یک رهبر اسلامی می باشد.
این کتاب خاطرات آیت الله العظمی سید علی خامنه ای از سال 1358 تا نیمه اول سال 1394 را شامل می شود.
آپلود شده توسط:
amirghorbani
1394/09/10
دیدگاههای کتاب الکترونیکی خاطرات آیت الله العظمی سید علی خامنه ای
برات یه دعا دارم مطمئن خوشت میاد اگه به حرفهایی که می زنی اعتقاد داری، خدایا این آقا پادشان ناشناس هر که که هست رو با آقای خامنه ای محشور نفرما اون دنیا اصلا جایی نباشن که آقای خامنه ای هستند هستند.
یه دعا هم برای خودم خدایا من رو هرجا که اقای خامنه ای اون دنیا اونجا قرار داره من رو هم اونجا محشور بفرما کنار ایشون نزدیک ترین فرد به ایشون کنار دست ایشون طوری باشه دشمنان ایشون رو هرگز نبینم.
اگه از دعام خوشت اومد اگه به خداوند اعتقاد داری و وجدان داری می دونی چی هست از روی نفسانیتت حرف نمی زنی بدون اینکه چیزی به این دعا کم زیاد بکنی یه آمین بکوب زیر نظرم تا بفهمم چقدر به حرفی که می زنی اعتقاد داری بدون ذره ای کم و زیاد در محتوای دعا.
تنها راهش یه آمین یا رب العالمین بدون کم زیاد کردن هیچ حرف اضافه ای، هیچ حرف اضافه ای تا ببینم چقدر راست می گی.
بله تغییر کردم. هم از نظر سیاسی و هم اعتقادی. از نظر سیاسی باور به اصلاح پذیری ج.ا رو کنار گذاشتم. از نظر فکری هم تکلیفم رو با "دین" مشخص کردم. همچنین در طول عمرم که از عمر ج.ا کوتاه تره؛ به کلی تغییر کردم. از یک مسلمان شیعه و معتقد به این نظام، به تدریج تغییر کردم تا رسیدم به یک آگنوستیک، یک جمهوری خواه و یک لیبرال (به معنای درست کلمه).
بله، به طور اساسی تغییر کردم و هرگز هم از تغییر نترسیدم. این ج.ا و طرفدارنش هستند که جرأت تغییر ندارند، حتی بعد 40 سال مصیبت اقتصادی و سیاسی و اجتماعی، حتی بعد از این همه تجربه
نگفتم "همه"! فریب خورده اند! بلکه گفتم کسانی که خام پروپاگاندای این تئوکراسی توتالیتر و شعارهای توخالی و به ظاهر وطن دوستانه شدند فریب خورده اند. این رو هم نه به قصد توهین، بلکه برای بیان واقعیت گفتم.
از من میشنوید زیاد هم درگیر "برنارد لوئیس" نباشید چون خیلی قبل از این که نظرات برنارد لوئیس پرطرفدار بشه و خیلی قبل از دولت بوش، ج.ا روح الله خمینی رو داشت که گفت: "اسرائیل باید از صفحه روزگار محو شود." هاشمی رفسنجانی رو داشت که گفت : "از نظر ما اصل وجود اسرائیل مایه حرف است" و چند سال بعد در نماز جمعه گفت: "استعمال یک بمب اتم در داخل اسرائیل هیچ چیزی باقی نمی گذارد اما در دنیای اسلام آسیب فقط می زند و این اتفاق دور از عقل نیست"!!! ج.ا خامنه ای داشت که گفت: "اسرائیل در منطقه، یک غدهی بدخیم سرطانی است که باید قطع شود و ریشهکن گردد."
این رویه هنوز هم در قالب شعار نوشتن رو موشک و اظهارات گاه و بیگاه در مورد نابودی اسرائیل ادامه داره.
پیش تر صحبت هایی منفی که در بعضی (نه همه) محافل فکری در آمریکا در مورد ایران و حتی تمامیت ارضی ایران میشه، واکنشی است به روی کار آمدن جماعت اسلام گرای غرب ستیز در ایران. سوال نمیشه برای شما که چرا قبل از جمهوری اسلامی این نظریه ها و طرفدارانش کمتر بودند؟ این ستیزه جویی ج.ا بوده این واکنش های فکری و سیاسی رو موجب شده و ایران رو در معرض خطر قرار داده. ولی برای یک اسلامیست چه باک که ایران فدای امت اسلام بشه؟ اصلا مگر در این 40 سال جز این هم کاری کردند؟
ج.ا شروع کننده درگیری با اسرائیل و آمریکا بوده. نه برای منافع ملی بلکه به دلائل ایدئولوژیک. تاوانش رو هم مردم ایران پس میدن. ولی ماشین پروپاگاندای ج.ا با توجه به نارضایتی مردم قصد داره وانمود کنه این سختی و هزینه هایی که مردم تحمل و پرداخت میکنند در راستای منافع ملی و دفاع از میهنه! خیلی ها هم باور میکنند... خب فریب خوردید. این توهین نیست. واقعیته!
« حدود 3 سال گذشته از روزی که این خاطره رو اینجا نوشتم. ولی ج.ا همانی است که بود. » طی این سه سال شما تغییر کردید ؟ شد یک بار هم کوشش کنید از دریچه دید دیگران به موضوع بنگرید و همه را احمق و فریب خورده و ... تصور نکنید ؟ آن روز که می گفتند بعد از سوریه نوبت ایران است ، از رسیدن داعش به مرزهای ایران از ذوق نمی توانستند خواست خود را پنهان کنند و از به رسمیت شناختن داعش به دلیل وسعت سرزمین در اختیار و جمعیت تحت کنترل سخن می گفتند ، زمان زیادی نگذشته است . در این فاصله برنارد لوئیس هم مرد ؛ لابد او را نمی شناسید وگرنه نمی گفتید اسرائیل به ما چه ربطی دارد !
حدود 3 سال گذشته از روزی که این خاطره رو اینجا نوشتم. ولی ج.ا همانی است که بود.
با کمی ساده سازی میشه گفت سیاست خارجی ج.ا حاصل دو جریان عمده است: اول جریان ایدئولوگ های ابله اسلامیست شیعه، که به مبارزه مقدس با غرب معتقدند و ایمان دارند باید زمینه رو برای ظهور امام زمان خیالی و موهومشان فراهم کنند. جریان دوم هم مافیای فاسد سیاسی و اقتصادی است که منافع نجومی در غرب ستیزی دارند و ثروت و قدرت بی حد و مرزی از همین راه کسب کردند و می کنند. هر دو گروه هیچ ارزش و اهمیتی برای خود ایران قائل نیستند. این جماعت بی وطن و ایران ستیزاند و اهداف یا منافع شان رو از راه بدبختی این کشور و ملت بدست آوردن. ایران برای این ها نه وطن بلکه صرفا یک پایگاه است.
خب به چه روشی میشه این سیاست خارجی خطرناک و هزینه بر رو برای افکار عمومی توجیه کرد؟ عمده مردم عادی کوچه و بازار علاقه ای به حرف هایی مثل زمینه سازی ظهور و مبارزه با استکبار جهانی و محو اسرائیل و امثالهم ندارند. در نتیجه برای توجیه سیاست خارجی ماجراجویانه و ستیزه جوی جمهوری اسلامی دست به دامن احساسات ملی و عشق به ایران میشن.
حرف هایی مثل :
"اگر در سوریه نجنگیم باید در ایران بجنگیم"
"حزب الله سپر دفاع از ایران در برابر اسرائیل است"
"آمریکا از تجزیه طلبی در ایران حمایت میکند"
به همین روش لباس ملی گرایی می کنند به تن این سیاست خارجی ای که حاصلش جنگ 8 ساله، 40 سال تحریم و انزوا، بدنامی، خسارت های مالی و جانی خارج از حساب و رشد مافیای فاسد بوده.
ماشین پروپاگاندای ج.ا در ایران و در رسانه های خارجی از طریق عوامل وابسته این خط ملی گرایی دروغ و فریبنده رو تبلیغ میکنه و البته خیلی از مردم هم فریب میخورند. همون طور که سال 57 از جماعت به اصلاح ملی گرا سوء استفاده کردند تا به قدرت برسند و همین که جایگاهشان تثبیت شد، تف انداختند به روی ملی گرا و ملی گرایی. امروز هم همین سوء استفاده رو از احساسات ملی شما میکنند. خرشان که از پل بگذره و از این سال های دشوار عبور کنند، دوباره نشانتان خواهند داد تا چه حد برای حس وطن دوستی شما ارزش قائل اند...
دقیقا همین سئوال را می توان از سلطنت طلبها و طرفداران شاه سابق نیز پرسید :
به فرض که شاه خیلی خوب بوده ، ایشان نیز با پدرش مدت 50 سال ، اختیار کل کشور ایران را در دست داشت ( به خصوص صدا و سیما و روزنامه ها و انتشارات و آموزش و پرورش و . . . ) چرا در راستای تعمیق دموکراسی و روشن نمودن مردم و آگاهی رسانی به آنها و ایجاد بسترهای آزادی و آزادگی کاری نکرد که چنان شد که همه می دانند ؟ !!!!
البته من پاسخ را نیک می دانم : حکومت های اقتدارگرا فکر می کنند ، مردم هر چه جاهل تر باشند برای تداوم حکومت آنها بهتر است ! ! ! ولی غافلند از اینکه همین خر ممکن است روزی شروع کند برای خود آنها به جفتک انداختن . . . پس برای خودتان هم که شده مردم را آگاه کنید . . . .
دقیقا به همون مقداری که ممکنه حزب الله و بقیه آقایان طرفدار در اشتباه باشند، در کشور ما خیلی تفاوت ها در عقاید وجود داره. برای دوستتون ناراحت شدم ولی فکر میکنم که دوستتون به اون چیزی که میگفته یا بهش القا کردن باور داشته دقیقا مثل شما که به حرفاتون باور دارید... کاش اون موقع بهش میگفتین این حرفها رو شاید نظر عوض میشد.
در ضمن باور های هر شخص به خودش ربط داره و نمیشه به زور کسی رو تغییر داد
لطفا کتاب 1984 اورول را مطالعه بفرمایید و چنانچه قبلا به این مهم نائل آمده اید، مجددا نگاهی گذرا به صفحات 183 به بعد کتاب بیندازید ... تا حدود زیادی تسکین خواهید یافت. شاد باشید